هدیه ای دارم از بر عشق تقدیم به عشقم... نگات یادم نمیره که آتیش به جون میزنه نگذر از عشق به سادگی نگذر از این دلدادگی بی تو چه جور این زندگی بی تو نمیشه زنده بود عشق تو هر بهارم بود ای هستی و تار و پود با تو جهنمم بهشت خدا رو قلب من نوشت تقدیم به عشقم... قطره اشکامو ببین رو گونه ام خیسه ولی هنوزم تورو میخوام باز به دنبالت میاد که من عاشقترینم بیا تا فرصتی مونده دست خستمو بگیر من هنوز آرزومه تا مثل قدیم باهم باشیم خالی از رنگ و ریا محبوب من بیا بیا http://bardiyabux.com/?r=dastaneshgh حرفهای تو شبیه یک بوسه می ماند.نگاه هایت شبیه یک بوسه می ماند.وقتی معاشقه می کنی یا دستهایت را به نام محبت به دور گردنم حلقه می زنی.تو همیشه طعم یک بوسه می دهی.اوقاتی که در آغوشی من به سجده و شکر مشغولی و با تمام وجودت دعا می کنی که کنارم باشی و هیچ گاه رنگ زنگار گرفته ی جدایی را بر قلب سرخ و انار رنگت نبینی.وقتی در زیرترین اکتاو و درعاشقانه ترین گامهای موسیقی، پرده های احساسهای مرده و ساکن را به آتش می کشی،حس یک بوسه را می سازی.برایم از باغچه هایی، گل می آوری که هر گلشان تنها یک بار متولد می شوند و مثل مانند ندارند.این احساسات منحصر و این سلیقه ی وسواسی دستچین کننده ی تو، برای من چه چیزی جز بوسه ای به ارمغان می آورد که پایه های زندگیم را خواهد لرزاند و ابلیس های منفور زندگیم را فلج خواهد کرد ؟اصلا تو خود یک بوسه ای که یک بار اتفاق می افتی و زندگی انسان را تا ابد ناچار و پا به رنج خود می کنی.تو یک بوسه ای که نه آدم و نه دنیا را، بلکه دنیای آدمی را به آنجا که می خواهی می کشی و آدم را به بالای دار می فرستی.اصلا وجود تورا در هر بوسه ای می توان یافت. شاید تو اصلا خداوند بوسه های تمام جهان باشی، که در قالب یک غیر موجود تخیل من، ادامه به جود می دهی.تو همان بوسه ی مرگ باری که انسان را به رهایی دردناک گرسنگی می فرستی.همان بوسه ای که انسان را به زیر گرز و شلاق آرامش بحش هستی و نیستی می فرستی.تو همان بوسه ای که انسان را به صلیب می کشی و در دست و پاهایش میخهای آهنین فرو می کنی.تو همان بوسه ای هستی که یک کلاغ خونخوار و گرسنه از چشم یک مصلوب دست پا بسته می گیرد.تو همان بوسه ای که در سر سفره شام ظاهر می شوی، دستت را همراه همه دراز می کنی.تو بوسه ای و به اندازه ی تمام دنیا شیرین؛ اما تنها خودت را به اندازه ی سی سکه ی نقره فروخته ای.تو بوسه ای که همه در باطن به دنبالش موجه و مقیدند، اما در ظاهر همه از تو می گریزند. تو نه یک بوسه ی ماورایی عجیب، بلکه یک بوسه ی زمینی و روزمره ی پر خواستار هستی که از لبهای یک آدم بر می خیزی.تو یک بوسه ی خونین هستی که طعم یک بوسه ی شیطانی می دهی؛ یک بوسه ی خائنانه و تحقیر آمیز؛بوسه ای که تا ابد جایش روی لبها و گونه های انسان، هرچه از دل آیدبرون حتما بخونیدش................ میگن عشق اول نگرفت دوم میگیره اگه دوم نگرفت سوم میگیره اگه سوم نگرفت مرگ تو حتمی به سراغ دل میاد حتما میگیره راست میگن من یک بار عاشق شدم دوستم نه بهتره بگم دشمنم اونو ازم گرفت بار اول بعضی وقتا شکست وجود داره بار دوم که عاشق شدم حس خوبی داشتم شبی که اومدم بگم دیدم همه چیز تموم شده و اون مال یکی دیگه شده دیگه نگفتم ولی همشو سرخودم خالی کردم دیگه عاشق نشدم تا یک روز به یک صورتی وقتی من بیمارستان بودم و برگشتم بهم گفتن یک نفر هست که دوست داره من از عاشقی متنفر بودم گفتم این بار آخره خدابزرگه خودش کمکم میکنه دل و زدم به عاشقی عاشق شدم اولش سخت بود چون واقعا شکست سخته حرف 1 روز2روز نیست،خب گذشت و ما عاشق هم شدیم اولش سخت بود خانواده ها رو راضی کنیم اول رفتیم خانواده خودمو به زور راضی کردیم حالا2ساله صبرکردیم هرکاری کردیم خانوادش راضی نمیشم هرکاری کردیم ولی بازم فایده نداشت بعداز 2سال حالم همونیه که قبلا بود ما همو دوس داریم ولی نمیذارن امروز یجوری خواستم خودم به باباش بگم نشد زنگ بزنم یعنی روم نشد با پیام ازش1فرصت خواستم بهم نداد جوابش این بود: ما زن به غریبه نمی دهیم دیگه مزاحم نشوید این رسم زمونه اس؟اینه رسم ایرانی بودن؟همش ما داد میزنیم ایران ایران،همه با هم متحدن همه باهم آَشنان،همه با همن،پس کو چرا اینجا من غریبه شدم یعنی من ایرانی نیستم؟ باشه این دنیا به کسی وفا نکرد بذار به ما هم نکنه دیگه خستم بریدم اگه گذاشتم رفتم بدونین کی منو کشت این رسمش نیس که بخاطر دور بودن و آشنا نبودن دونفرو از هم دور کنی اگه مشکلی دارم بگو زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود عشقم کجایی ببینی...... دیدی تا حالا اگر کسی رو دوست داشته باشی دلت نمیاد اذیتش کنی؟ دلت نمیاد شیشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکنی؟ دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی حتی اگر بره و همه چیزو با خودش ببره… حتی اگر از اون فقط های های گریه ی شبانت بمونه و عطر اخرین نگاهش… حتی اگر بعد از رفتنش پیچک دلت به شاخه نازک تنهایی تکیه کنه دیدی؟هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی عطرش رو میده چه حالی میشی؟ بر میگردی و به اون رهگذر نگاه میکنی تا مطمئن بشی خودش نبوده
http://bardiyabux.com/?r=dastaneshgh هر که آید گوید: چند سالی است که من می گریم ولی ای کاش کسی می دانست
وقتی میشی نیاز من که نباشی پیش من اشکهای چشمامو ببین که میریزه به پای تو بازم که بیقرارمو دلواپسی نگاه تو تموم هستی منی بمون همیشه پیش من اگر شدم عاشق تو نزار بیتاب بمونم لا لایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی فقط یه چیز اذت میخوام همیشه عاشق بمونی دوست دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود واژه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون
http://bardiyabux.com/?r=dastaneshgh
http://bardiyabux.com/?r=dastaneshgh
زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود
زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود
زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود
زیباترین هدیه عمرم محبت توبود
زیباترین تنهاییم گریه برای توبود
زیباترین اعترافم عشق توبود
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است
در پی تسکینم
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |