گفتم سلام گفتی برو قلبم واست جا نداره گفتم تو رو خدا نرو گفتی که فایده نداره فکر نمی کردم که تو هم مثل غریبه ها بشی دل تو هم سنگی بشه.. یه روز ازم جدا بشی پا رو دلم گذاشتی فکر کردی که کی هستی تو دل ما زیاده........ عاشق راستی راستی کی گفته که اگه بری پنجره مون بسته میشه دلم تو سینه میمیره... یه مرغ پر بسته میشه اینجوری هام نیست بخدا بهت نمیگم که بمون فقط اینو یادت باشه... که من بودم یه مهربون حالا اینو خوب می دونم تو خیلی بی وفا بودی قلب تو با اون یکی بود تو هم واسش خدا بودی
دوستت دارم عشق یعنی... عشق یعنی خاطرات بی غباردفتری ازشعروازعطربهار عشق یعنی یک تمنا،یک نیاز،زمزمه ازعاشقی باسوزوساز عشق یعنی چشم خیس زیرباران درکنار او. یارخوب و مهربونم میخوام دستات و بگیرم
*** عشق را هرکسی معنا کند عشق چیست آن را بگو ع عشق را عالمی معنا کنیم ش عشق را شوردل معنا کنم ق عشق قیامتی دردل معنا کنم حالا شما این سه را معنا کنید منتظرهستم دوستان من دلم برای عشقم(M) تنگ شده دلم برای کسی تنگ است
تـــــــقدیم به عشقم
باسلام خدمت همه ی دوستان اگه مطالب جالب و شعرهای غمگین و عاشقانه دارید لطفا با عکس های عاشقانه و غمگین و...با نظر دادن به بفرستید چون همه ی مطالب جالب و شعرها از این تاریخ به بعد با نام سایت و نویسنده سایت در وبلاگ من زده خواهد شد از همه ی دوستان خواهشمند است این کار رو انجام بدهند متشکر از لطف شما دوستان مرسی همیشه این کلمه رو میشنیدم ... مانده ام در کوچه های بی کسی سنگ قبرم را نمی سازد کسی مردم و خاکسترم را باد برد بهترین یارم مرا از یاد برد
حرفای نگفته ام وازتودلم بیرون بریزم
بگم عشقت تا قیامت توی قلبم خونه کرده
برق اون چشمای نازت دلم و دیوونه کرده
بگم نقش دوتا چشمات هک شده تو آسمونم
دلبرنازوقشنگم سرتو بذارروشونم
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ می آورد
و گیسوان بلندش را به بادها می داد
و دستهای سپیدش را به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
همیشه یه کسایی بود که بهم بگه چرا تو عشقی نداری ...
همیشه بود کسایی که بگه عشق یعنی زندگی ..
میگفتن اگه عاشق نشی یعنی زندگی نکردی ...
ولی میدونی بهم نگفتن اگه اسیره یکی بشی دلت میسوزه ..
بهم نگفتن اگه چشاش نگات کنه انگار تموم جونتو به اتیش میکشن ..
بهم نگفتن اگه تمومه روز رو ببینیش ولی بازم دلتنگش میشی .بهم نگفتن ممکنه یه روز بذاره بره .. بهم نگفتن ..
نگفتن که تو پشت سرش اشک میریزی ولی اون بی اعتنا میره ...
نگفتن تو دیونش میشی ولی اون بی خیالت میشه ...
نگفتن که روزگاری میگذره تو بهونشو میگیری ...
نگفتن اگه اون بره دلتنگه صداش میشی ..
نگفتن تو کوچه ها چشات دنبالش میگرده ..
نگفتن اگه بره .. اگه بره با یه سکه تو دستت دنباله یه تلفن میگردی تا یه لحظه هم که شده صداشو بشنوی .... بهم نگفتن ...!
ولی میدونی بعد رفتنت وقتی شکوه میکردم .. وقتی اشک میریختم ..
وقتی دلتنگت بودم ... وقتی تو رو کم داشتم ... یه کلمه بیشتر بهم نگفتن : عشق این چیزارم داره ... عشق یعنی دور از معشوق بودن .
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |