عاشق و بی پروا منم ، خاموش و شیدا و غریب دنبال آزادی و شور ، در پیش عشق بی رقیب تموم زندگی من ، حسرت و دلواپسیه ساده بگم ، قصه من ، نمادی از بی کسیه یکی اومد ، هزار تا رفت ، یه شادی و هزارتا غم خدای من ، به کی بگم ؟ کی بشه از دنیا برم همیشه گریونه چشام ، همیشه حیرونه نگام ! بگو چرا قصر وفا ، همیشه ویرونه برام می گن جونی تو هنوز، چی می گی از شادی بگو نمی دونن که بخت من ، از راحتی نبرده بو روزا به فکر رفتنم ، شبا دچار موندنم انگاری جا خوش کرده غم ، توی طنین خوندنم ! واسه من بی سرپناه ، هیچ سقفی پیدانمی شه تو این زمونه غریب ، هیچ دلی دریا نمی شه شبا تا صبح دعا و اشک ، روزا تا شب غم و جنون بهار دیگه تموم شده ، اومده باز فصل خزون نمی دونم حرف دلو چه جوری فریاد بزنم دل می گه بیرونش کنم ، افسوس و آه و از تنم کاشکی ! که این ترانه ها ، هیچ جایی پیدا نمی شد کاشکی ! که بین عاشقا ، هیچ کسی تنها نمی شد دوباره بیت آخرو ،همون غم همیشگیم هزار تا بیتم که بشه ، درست نمی شه زندگیم عکس خودمه
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |