سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

تو که نیستی زندگیم و زیر پای کی بریزم
واسه کی دلم بمیره وقتی تو نیستی عزیزم
دست سرد این زمونه دستم و از تو جدا کرد
بازی دوری و حسرت با دلای ما چه ها کرد

نگاره: ‏یه اتاق باشه …گرم گرم… روشن روشن تو باشی منم باشم کف اتاق سنگ باشه… سنگ سفید… تو منو بغل کردی که نترسم که سردم نشه نلرزم می دونی ؟ تو منو بغل کردی طوری که تکیه دادی به دیوار پاهاتم دراز کردی… منم اومدم نشستم جلوت بهت تکیه دادم دو تا دستاتو دور من حلقه کردی بهت میگم چشماتو می بندی؟…می گی : آره چشماتو می بندی بهت می گم : قصه می گی تو گوشم ؟ می گی : آره و شروع می کنی به قصه گفتن تو گوشم آروم آروم… قصه می گی یک عالمه قصه بلندو طولانی که هیچ وقت تموم نمی شه.......‏

عشق تو توی وجودم تا همیشه موندگاره
همه ارزوم همینه که ببینمت دوباره
دوری تو داره اروم من و از پا در میاره
رنگ پیری زره زره تو وجودم پا میزاره


طاقت دوری ندارم تو بیا بمون کنارم
ارزونی قدم تو همه ی دار و ندارم
ای قشنگترین ترانه با تو بودن ارزوم
ای تو نیمه وجودم بی تو عمر من حروم


عشق تو توی وجودم تا همیشه موندگاره
همه ارزوم همینه که ببینمت دوباره
دوری تو داره اروم من و از پا در میاره
رنگ پیری زره زره تو وجودم پا میزاره
نمیزارم که جدایی عشقم و از تو بگیره
چشم براه تو می مونم



نوشته شده در سه شنبه 92/6/12ساعت 11:5 عصر توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ