سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

گذشت اون زمون که مردونگی مثل ستاره تو آسمون میدرخشید.

الآن مردونگی یه نقطه شده رفته تو کتابا. دیگه قیصرم به قولش عمل نمیکنه و زیر آبی میره.

کجان اون مشتیهای کوچه بازار که چاقوهاشون توی غلاف زنگ زده بوده کجاست بیان ببینن که الآن همه دارن با چاقوشون نوچه جمع میکنن نا با عملشون.

امروزه دیگه  حتی فرشته ها هم آدما رو میپیچونن. شدن مثل یه ماشین که میتونین با یه ترمز 180 درجه بچرخن.

الآن دیگه حتی درویشا هم واسه بلند شدن از روی زمین یا علی نمیگن.


نوشته شده در دوشنبه 89/11/18ساعت 4:21 عصر توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ