سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق


 

امروز خورشید درخشان‌تر است

و آسمان آبی‌تر

نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد

و پرنده آواز  جدید می‌سراید

امروز بهاری دیگر است

در روز تولد مهربان‌ترین

در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است

امروز را شادتر خواهم بود

و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد

جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد

تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود

ای مهربان‌ترین

روزهای زندگی هر روز گوارا باد

محبوبم تولدت مبارک

دوستت دارم تا آخر آخر آخر هستی

 

 


نوشته شده در دوشنبه 92/5/7ساعت 1:48 صبح توسط علی نظرات ( ) | |


چه دنیای ساکتی …
 
دیگر صدای تپش قلبها
 
غوغا نمیکند …
 
بی گمان همه شکسته اند …

ای که توصاحب قلب منی

ای که تو به زندگی ام رنگ دیگری دادی

ای که تو مرا به سوی خیال عشق هدایت کردی

عشق من

قلب و روحم را به تو هدیه دادم

و در میان قفسه های سینه ام تو را جای دادم

و همراهت تمام رؤیاهایم را به حقیقت پیوند دادم

باهم عهد بستیم

که برای همیشه با هم و برای هم باشیم

وعشقمان را به سوی دیگر از سرزمین خیال برسانیم

و داستان عشقمان را برای همه عشاق تعریف کنیم


نوشته شده در جمعه 92/3/17ساعت 4:53 عصر توسط علی نظرات ( ) | |

 

 

میدونی خوشگل من دوست دارم

همیشه عکس تورو روی قلبم میزارم

میدونی فقط تو رو دارم روی زمین

اینم نشونش بیا اسمتو تو روی سینه ام ببین

میدونی عشق منی همیشه تو قلب منی

میدونم دوستم داری اشک منو در میاری

آخه تو چقد ادائو ناز داری

میتونی عشق منو توی قلبت بکاری



نوشته شده در جمعه 92/3/17ساعت 4:42 عصر توسط علی نظرات ( ) | |

همیشه منتظرتم تا زنده ام مال توام


نوشته شده در چهارشنبه 92/1/7ساعت 4:30 عصر توسط علی نظرات ( ) | |

عشقم کجایی تنهام یکاری کن زنگی بزن حرفی بزن نذار تنها بمونم دیگه خستم بریدم داغونم تورو خدا کاری بکن


نوشته شده در سه شنبه 91/11/10ساعت 4:24 عصر توسط علی نظرات ( ) | |

 

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت!


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/4ساعت 10:17 عصر توسط علی نظرات ( ) | |

پیِ حس همون روزام پی احساس آرامش

همون حسی که این روزا به حد مرگ می خوامش

دلم می خواد عاشق شم آخه فکرت شده دنیام


اگه عاشق شدن درده من این دردو ازت می خوام


اگه این زندگی باشه من از مردن هراسم نیست


یه حسی دارم این روزا شاید مُردم حواسم نیست


اگه این زندگی باشه اگه این سهمم از دنیاست من از مردن هراسم نیست


یه حسی دارم این روزا که گاهی با خودم می گم شاید مُردم حواسم نیست


نوشته شده در یکشنبه 91/9/26ساعت 3:59 صبح توسط علی نظرات ( ) | |

پنداشته اند که ما ز خاموشانیم

همرنگ جماعت فراموشانیم

ما آرزوی کرب و بلا را داریم

با یاد حسینمان کفن پوشانیم

ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا 

     

بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش

 

بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

 

 

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی

 

به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی

 

 

سـلام من بــه مـحـرم  بـه کـربـلا و جـلالــش

 

به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب

 

بـه بــی نـهــایــت داغ  دل شـکــستــه زیـنـب

 

 

سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل

 

بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر

 

بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر

 

 

سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم

 

به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر

 

به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه

 

بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه

 

 

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش

 

بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش

 

 

سلام من بـه محرم  بـه مسـلـم و به حـبـیـبش

 

به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش

 

 

سلام من بـه محرم  بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب

 

بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

 

 

سلام من به محـرم  به شـور و حـال عیـانـش

 

سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

  

 

 

السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد تریب السلام علی البدن السلیب السلان علی الثغر المقروع السلام علی الراس المرفوع

 


http://bardiyabux.com/?r=dastaneshgh


نوشته شده در پنج شنبه 91/8/25ساعت 11:31 عصر توسط علی نظرات ( ) | |

عشق

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش

********************

عکس های عاشقانه جدید 2012

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….

دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….

همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…

انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…

این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….

دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….

فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….

دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟

در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…

تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی….

گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟

سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده …

 

http://bardiyabux.com/?r=dastaneshgh


نوشته شده در سه شنبه 91/8/23ساعت 2:19 صبح توسط علی نظرات ( ) | |

ازدست دادمت

به راحتی یک نفس

به اسانی یک پلک

سخت است

ولی انگارباید

بهش بگویم

خداحافظ

ای تمام انچه دارایی ام بودی دراین روزگارسخت

خداحافظ...


خدایا ،تکیه گاهمبی خبر رفت!
  امیدم ، آسمانم ، ماهِ ماهم بی خبر رفت!
به وقت بارشِ طوفان سختی
ندارم من پناهی ، جان پناهم
بی خبر رفت!!!

 


http://bardiyabux.com/?r=dastaneshgh


نوشته شده در سه شنبه 91/8/9ساعت 4:56 عصر توسط علی نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ