هر که آید گوید: چند سالی است که من می گریم ولی ای کاش کسی می دانست
وقتی میشی نیاز من که نباشی پیش من اشکهای چشمامو ببین که میریزه به پای تو بازم که بیقرارمو دلواپسی نگاه تو تموم هستی منی بمون همیشه پیش من اگر شدم عاشق تو نزار بیتاب بمونم لا لایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی فقط یه چیز اذت میخوام همیشه عاشق بمونی دوست دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود واژه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون سلام ماه من امشب قرار بود یه آپ ادبی بذارم ولی... الان که دارم مینویسم تو بهم گفتی ی ساعت وقت دارم انتخاب کنم یا تو رو یا رفتنو اخه ماه من تو که میدونی زندگی بدون تو برام پوچه این شرطای بیخود چیه میذاری تو که میدونی اگه یساعت نباشی محبوبت چه حالی میشه اونوقت 3 شبه تنهاش گذاشتی عزیز من نفسم عشقم من دنیا رو بی تو نمیخوام تو میدونی بدون تو سختمه میخوای عذابم بدی بخدا من بهت دروغ نگفتم از اون شب ی لحظه نخوابیدم و منتظرتم میدونم حرفام زیاد عاشقانه نیس و از ته دله باورم کن تو رو خدا دیدی غزلی سرود؟
برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش
یک بار خواب دیدن تو... به تمام عمر میارزد پس نگو... نگو که رویای دور از دسترس، خوش نیست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولی دل دریایست... تاب و توانش بیش از اینهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد
براش بنویس دوستت دارم آخه می دونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته , به این سادگیا پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی تو بنویس .. تو ... بنویس
تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستی می توانم تو را خط خطی کنم که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم این جمله رو هم از خود عشقم بهش تقدیم میکنم:گرچه کند دل مرا دعوت به میهمانی عشق بی تو میهمان کس دیگری نتوان شد برای اوکه یادش خاطره اش وعشقش تا ابد در دلم جا خوش کرده است!!!! سرتو بزار رو شونه های من تاخوابت بگیره بزار تا اروم اروم دل بی تابت بگیره بهم نگو از ما گذشته دیگه دیر حتی من از شنیدنش گریه ام میگریه بزار رو سینه ام سرتو چشم های خیس و ترتو بزار تا سیر نگاهت کنم بو بکشم پیرهن تو بغل کن و بچسب به من بکش دوباره دست به من جز تو کسی رو ندارم وقتی چشم هات خوابش میاد ادم غم هاش یادش میاد یه حالتی تو چشم هات که عشق خودش با هاش میاد
برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود... عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی... همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام... به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم.... به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم.... نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی... قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است ! برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود... عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی... همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام... به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم.... به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم.... نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی... قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است ! سلام مــاه مــن ! علی جونم : دنیا رو بی تو نمیخوام یلحظه دنیا بی چشمات یه دروغ محضه برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود... عشق تو ، حضور تو، به من نفس میدهد هوای بودنت این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم ، نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی... همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد ، به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام... به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ، به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم.... به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ، به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ، تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ، بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم.... نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی... قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ، زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !
همه جا عطرتو پیچیده ، تنها صدای تو را میشنوم ، جایت در کنارم خالیست شاخه گلی را به جای تو میگذارم تا دیگر جایت خالی نباشد، تا دیگر تنها نباشم... تمام احساساتم سهم تو است ، جای تو تا ابد ، تا همیشه در قلب من است کاش برایت کم نباشم ، کاش برایت با ارزش باشم تا حسرتی در دلم نماند، تا با خیال راحت قلبم عاشقت بماند قلبم تنها با تو زنده است ، تو گلی و نفس میدهی به باغچه دلم... این تمام احساسات من است ، لیاقتت بیش از اینهاست ، این تمام دار و ندار من است.... در این کویر خشک و بی محبت یافتن گلی مثل تو معجزه بود ، دیدن باوفایی مثل تو رویا بود، با تو بودن افسانه بود حالا تو یک معجزه ای در قلب عاشق من ، تو زیباترین حادثه ای که تا ابد میمانی در قلب من... کاش برایت همیشگی باشم ، همیشه همینگونه باشی و من تو را داشته باشم تو را داشته باشم برای نفس کشیدن ، برای عشق ورزیدن ، برای ماندن تو آمدی و دلم از غمها رها شد ، حالا احساساتم با تو زیبا شده ، عشق آمده و دلم غرق در امواج مهربانی هایت شده.... به تو پناه آورده ام ای چشمه زلال دلم ، به تو پناه آورده ام ای بود و نبودم ، مرا در میان خودت بگیر تا اسیر آغوشت شوم ، تا برای همیشه پشت میله های آن آغوش گرمت زندانی باشم... می مانی و شبها پرستاره میشود می آیی و زندگی عاشقانه میشود میباری و همه جا تازه میشود می تابی و دلم بیشتر عاشقت میشود با تو بودن تکرار میشود این تکرارها باز هم تکرار میشود و دنیا که تو باشی از آن میشود تو هستی و دلم به تو خوش است تو می مانی همین برایم کافیست آسمان چشمانم همیشه به رنگ آبیست میخواهمت ، میخواهمت ای تمام بود و نبودم تو کجا بودی لحظه هایی که در پی تو بودم تو کجا بودی لحظه ای که در آرزوی داشتن یکی مثل تو بودم میخواهمت تا ابد ، این احساسم همیشه در دلت بماند! نیامده ام که بی وفا باشم ، آمده ام که با تمام وجودم عاشقت باشم همانگونه که اینک دیوانه ات هستم ، مثل این است که عمریست گرفتار تو هستم می مانی و شبها پر ستاره میشود ، می آیی و زندگی ام از این رو به آن رو میشود میدانی که هیچکس مثل من اینگونه عاشقت نمیشود، میدانی که هیچکس مثل من درگیر تو نمیشود میخوانمت و دلم هوس فریاد میکند ، فریاد نام تو همراه با احساسی در اعماق قلب من حسی که به آن شک ندارم ، دوستت دارم عشق من آقای مدیر وبلاگ کم کار شدیا دیگه تا خودت آپ نذاری منم نمیذارم دوست دارم مواظب خودت باش
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است
در پی تسکینم
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زیر باران پوسید
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..
احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !
تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |