تنهاترین عاشق

عشقم کجایی تنهام یکاری کن زنگی بزن حرفی بزن نذار تنها بمونم دیگه خستم بریدم داغونم تورو خدا کاری بکن


نوشته شده در سه شنبه 91/11/10ساعت 4:24 عصر توسط علی نظرات ( ) | |

 

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت!


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/4ساعت 10:17 عصر توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ