سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

اگرگرم واگر سردیم باهم

اگر سبز واگر زردیم با هم

همین اول بیا عهدی ببندیم

اگر سود و ضرر کردیم با هم

چگونه بگذرم از تو؟چگونه

که ما همزاد یکدردیم باهم

من از این راه می ترسم نترسم؟

بیا!از نیمه برگردیم باهم

میان کینه ها از خود بپرسیم

که آیا ما جوان مردیم باهم

چنان با من شبیهی..نیست پیدا

دو تن ..انگار یک فردیم باهم


دوستت دارم

 

زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیرو رو شد

برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد

تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه

ابرو باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی

اما تا قایقی اومد از من ودلم گذشتی

رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا

من ودل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا

دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی

لحضه های بی تو بودن میگذره اما به سختی

دل تنها وغریبم داره این گوشه میمیره

ولی حتی وقت مردن باز سراغت رو میگیره

میرسه روزی که دیگه قعر دریا میشه خونم

اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای میمونم...


نوشته شده در پنج شنبه 90/2/29ساعت 1:21 عصر توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ