سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

این شعر زیبا رو هم علی خودش ساخته هم نوشته اینم از داخل دفترش برداشتم امیدوارم این شعرها رو بتونید درک کنید.


سلام.سلام بر تو ای عشقم
سلامی عاشقانه به گرمی خون
سلامی گرم به تو که در قلب منی
کجایی؟چرا من دگر نمیبینم تو را
کجایی؟که من همنشین غم شده ام
برگرد تا دوباره تو را ببینم عشقم
فقط برای یک چشم به هم زدن
چندسوال دارم ازت بگو چرا؟
چرا از پیشم رفتی بگو چرا؟
چرا جواب این قلبم را نمیدهی؟
مگه تو همانی نیستی که دوستم داشتی
مگه نمیگفتی دوستت دارم عاشقتم
پس چرا رفتی و مرا تنها گذاشتی
تنهایی سخت است خیلی سخت
می دانم.میدانم چقدر خوشحال شده ای
بخند.بخند چون یکی را اسیر عشقت کرده ای
بخند چون او را همانند یک گنجک
در قفس اسیر و تنها کرده ای
حالا بهش میخندی؟پس بخند
یادت میاد اون روزی که با هم بودیم
اون روزی که خسته بودیم میون باغ
حالا چی.کجایی تو؟من منتظرتم
منتظر برگشتن یک قناری عاشقم
بازم اشکال نداره جواب نده حق داری
چون که من عاشقتم باید همیشه بمیرم
روزی صدبار به فکرت من میمیرم
شاید که باورت نشه هزار بار یک نفر رو کشتی
پس برو برو که شاید شاد بشی
خوشحالی تو هم برام میشه مثل عسل
دیگه دوستت ندارم.حالا دیگه دوستای من
شدن غم.درد و تنهایی.تو خیلی بی خیالی

I LOVE YOU


نوشته شده در شنبه 89/11/9ساعت 2:22 عصر توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ