سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

این شعر زیبا از خود علی هستش که داخل دفترش نوشته یک دفتر داره کلکسیونی از شعر غمگینه همشم خودش نوشته این آخرین شعریه که نوشته در مطالب بدی بقیه شعرهاشم میزارم بخونید این شعر رو از دست ندید خیلی جالبه البته اگه بتونید درکش کنید و معنیش رو بدونید.

تنها مانده ام.تنها میان این همه گرگ و شغال
تو کجایی؟چرا رفتی مرا تنها گذاشتی؟
برگرد.برگرد و بیا مرا از این بدبختی نجات بده
میخواهم بدانم که چرا.چگونه .برای چه رفتی
چرا مرا تنها گذاشتی.برای چه؟
دوستت دارم میفهمی؟زندگی جز تو معنایی ندارد
برگرد.برگرد و با من همسفر شو
همسفری همیشگی برای زندگی مان
مرا تنها نگذار میان این همه غم
آخر مرا میکشد این غم تنهایی
برگرد.برگرد و بیا مرا دوست داشته باش
تنهایی برای من مرگ است
روزی هزار بار میمیرم و زنده میشوم
مگه تو همونی نبودی که میگفتی لبخند بزن؟
پس چر اجازه لبخند را به من نمیدهی
دوستت دارم
I LOVE YOU
من چون کویر.تشنه ی قلب توام
چرا؟چرا همان اول نرفتی و راحتم نگذاشتی
حالا که عاشقت شده ام میروی
خوب بگو ببینم اصلا کسی را به جز من داری؟
برگرد.برگرد و مرا تنها نگذار
مگه تو همانی نیستی که میگفتی:عشق من
مگه دوستم نداشتی پس چرا رفتی؟
چرا تنهایم گذاشتی برگرد پیش من عشقم برگرد
یارب تو ببین چگونه آواره شدم
می دانم خوب می دانم ولی برای چه؟
میدانم که تو را موقع شادی فراموش کرده ام
می دانم که همیشه موقع بدبختی هایم سراغت را می گیرم
و این هم میدانم که تو مرا دوست داری
پس چرا کمکم نمیکنی.حداقل کلیدی بده
کلیدی برای گشودن دری رو به خوشبختی
دیگر نمیتوانم با این همه غم زندگی کنم
یا کمکم کن یا من مسطحق مرگ هستم یارب


نوشته شده در شنبه 89/11/9ساعت 2:2 عصر توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ