سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

و ناگهـــــــــــــــان روزی
در همین نزدیکی به پایان خواهم رسید

آه ای روزهای رفته!...

چه اندازه من پرم

از اندوه فرداهای نامعلوم

 من صبورم اما . . .
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم .
من
صبورم اما . . .
چقدر با همه ی عاشقیم محزونم !
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم .
من
صبورم اما . . .
بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب
و چراغی که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . می ترسم .

من صبورم اما . . .
آه . . . این بغض گران صبر نمی داند چیست !!!!


نوشته شده در یکشنبه 89/7/11ساعت 10:43 صبح توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ