سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

دانه های دل

دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم

چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم

***************************

آیینه

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست    
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آیینه شدن‌ها آیا               
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!

***************************

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد

مرا در غربت فردا رها کرد

دلم در حسرت دیدار او ماند

مرا چشم انتظار کوچه ها کرد

به من می گفت تنهایی غریب است

ببین با غربتش با ما چه ها کرد

تمام هستی ام بود و ندانست 

که در قلبم چه آشوبی به پا کرد

که او هرگز شکستم را نفهمید

اگه چه تا ته دنیا صدا کرد

 


نوشته شده در یکشنبه 91/5/1ساعت 11:33 صبح توسط علی نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ