سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنهاترین عاشق

من و تو هستیم و بینمان فاصله

زودتر نمیگذرد این ثانیه های بی حوصله

همچنان باید بی قرار باشیم ، تا کی باید خیره به عکسهای هم باشیم!

بیش از این انتظار مرا میسوزاند، دلخوشی فرداست که  

تمام حسرتها و غمها را بر دلم میپوشاند

تو  در این فاصله میسوزی و من از سوختنت خاکستر میشوم ،

تو اشک میریزی و من در اشکهایت غرق میشوم ،

تو نمی تابی و من در تاریکی محو میشوم ،

تو از انتظار خسته ای و من به انتظار آمدنت دست به دعا میشوم!

انگار عقربه های ساعت هم از انتظار خسته اند ، نشسته اند و حرکت نمیکنند

چرا نمیگذرد ، تا برسد آن روز

در خواب میبینم تو را ،ستاره ها که می آیند ، نمیدانم، میدانند حال من و تو را

روزها شبیه هم است ، امشب نیز مثل دیشب است ،

امروز خیره به ساعت بودم ، دیروز با ثانیه ها هماهنگ بودم

دیشب خواب دیدم سرم بر روی شانه هایت است ، امروز در فکر خواب دیشب بودم

به انتظارت مینشینم ، انتظار هم پایان نیابد ، میروم به سوی پایانش ،

تا نزدیک شوم به تو ، در کنارت خیره شوم به چشمانت تا بگویم خیلی دوستت دارم 

   


نوشته شده در پنج شنبه 90/3/12ساعت 2:20 عصر توسط عزیز دلم نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ